معنی 애타는
애타는
مشتاق، اشتیاق
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 애타는
불타는
불타는
سوزان، شُعلِه وَر، مُشتَعِل، بِه طُورِ شُعلِه وَر، آتَشی
دیکشنری کره ای به فارسی
타는
타는
سوزان، سوزاندَن
دیکشنری کره ای به فارسی