معنی 앞서다
앞서다
پیشی گرفتن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 앞서다
맞서다
맞서다
مُبارِزِه کَردَن، روبِروی هَم بِایستَند
دیکشنری کره ای به فارسی
서다
서다
ایستادَن
دیکشنری کره ای به فارسی