معنی 압수하다
압수하다
تصادر کردن، مصادره کند، ضبط کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 압수하다
접수하다
접수하다
تَصاحُب کَردَن، قَبول کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
흡수하다
흡수하다
جَذب کَردَن، جَذب کُنَند
دیکشنری کره ای به فارسی
회수하다
회수하다
جُبران کَردَن، بازیابی، بازیابی کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
밀수하다
밀수하다
قاچاق کَردَن، قاچاق
دیکشنری کره ای به فارسی
배수하다
배수하다
آب کِشیدَن، تَخلِیَه
دیکشنری کره ای به فارسی
압축하다
압축하다
فِشُردِه کَردَن، فِشُردِه کُنید، فِشُردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
압박하다
압박하다
فِشُردَن، فِشار، فِشار آوَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
압도하다
압도하다
غَلَبِه کَردَن، غَرق کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
실수하다
실수하다
اِشتِباه کَردَن، اِشتِباه کُن
دیکشنری کره ای به فارسی