معنی 압력을 가하다
압력을 가하다
فشار آوردن، اعمال فشار
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 압력을 가하다
압력을 가한
압력을 가한
فِشار دادِه شُدِه، تَحتِ فِشار
دیکشنری کره ای به فارسی
압력 가하기
압력 가하기
فِشاردِهی، اِعمال فِشار
دیکشنری کره ای به فارسی