معنی 암시하다
암시하다
اشاره کردن، اشاره، کنایه زدن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 암시하다
지시하다
지시하다
راهنَمایی کَردَن، دَستور دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی
암시하는
암시하는
حاکی اَز، پیشنَهادی
دیکشنری کره ای به فارسی
암송하다
암송하다
اَز بَر خوٰاندَن، تِلاوَت کُن
دیکشنری کره ای به فارسی
암살하다
암살하다
تِرُور کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
전시하다
전시하다
نَمایِش دادَن، نَمایِشگاه
دیکشنری کره ای به فارسی
경시하다
경시하다
مَذِمَّت کَردَن، اَز بالا نِگاه کُن
دیکشنری کره ای به فارسی
명시하다
명시하다
مُشَخَّص کَردَن، مُشَخَّص کُنید، تَعیین کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
무시하다
무시하다
بی تَوَجُّهی کَردَن، نادیدِه گِرِفتَن، غِفلَت کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
응시하다
응시하다
نِگاه کَردَن، خیرِه شُدَن، خیرِه نِگَاه کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی