جدول جو
جدول جو

معنی 싸우다

싸우다
نبرد کردن، مبارزه کن، مبارزه کردن، جنگیدن، دست و پنجه نرم کردن، دعوای لفظی کردن
دیکشنری کره ای به فارسی

واژه‌های مرتبط با 싸우다