معنی 싫어하는
싫어하는
بدپسندیده، بی میل
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 싫어하는
제어하는
제어하는
کُنتُرُل کُنَندِه، کُنتُرُل کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
싫어하다
싫어하다
بیزار بودَن، دوست نَداشتَن، تَنَفُّر داشتَن
دیکشنری کره ای به فارسی