معنی 식민지적으로
식민지적으로
به طور استعماری، استعماری
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 식민지적으로
식물학적으로
식물학적으로
بِه طُورِ گیاه شِناسی، اَز نَظَرِ گیاه شِناسی
دیکشنری کره ای به فارسی
시너지적으로
시너지적으로
بِه طُورِ هَم اَفزا، بِه صورَت هَم اَفزایی
دیکشنری کره ای به فارسی
비민주적으로
비민주적으로
بِه طُورِ غِیرِ دِموکراتیک، غِیرِ دِموکراتیک
دیکشنری کره ای به فارسی
금지적으로
금지적으로
بِه طُورِ تَهدِیدآمیز، بِه طُورِ مَنع، بِه طُورِ مَنع کُنَندِه
دیکشنری کره ای به فارسی
민주적으로
민주적으로
دِموکراتیک، بِه صورَتِ دِموکراتیک
دیکشنری کره ای به فارسی
민족적으로
민족적으로
اَز نَظَرِ قُومی
دیکشنری کره ای به فارسی
시민적으로
시민적으로
بِه طُورِ مَدَنی، مَدَنی
دیکشنری کره ای به فارسی
인지적으로
인지적으로
اَز نَظَرِ شِناختی
دیکشنری کره ای به فارسی
지적으로
지적으로
بِه طُورِ عَقلانی، اَز نَظَرِ فِکری
دیکشنری کره ای به فارسی