معنی 스키를 타다
스키를 타다
اسکی کردن، برو اسکی
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 스키를 타다
버스를 타다
버스를 타다
اُتُوبوس سَواری کَردَن، سَوارِ اُتُوبوس شَوید
دیکشنری کره ای به فارسی