معنی 순환하다
순환하다
چرخاندن، گردش کند
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 순환하다
순찰하다
순찰하다
گَشت زَدَن، گَشت زَنی
دیکشنری کره ای به فارسی
상환하다
상환하다
پَرداخت کَردَن، بازپَرداخت
دیکشنری کره ای به فارسی
교환하다
교환하다
مُبادِلِه کَردَن، مُبادِلِه، تَعویض کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
변환하다
변환하다
تَبدیل کَردَن، تَبدیل کُنید، تَغییر دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی