معنی 수집하다
수집하다
جمع آوری کردن، جمع آوری کنید
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 수집하다
수용하다
수용하다
تَسهِیل کَردَن، قَبول کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
수영하다
수영하다
شِنا کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
수여하다
수여하다
اِعطا کَردَن، عَطا کَردَن، بَخشیدَن
دیکشنری کره ای به فارسی
수습하다
수습하다
کارآموزی کَردَن، مُستَقِرّ شُدَن
دیکشنری کره ای به فارسی
수선하다
수선하다
وَصلِه زَدَن، تَرمیم
دیکشنری کره ای به فارسی
수색하다
수색하다
جُستُجو کَردَن، جُستُجو کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
수반하다
수반하다
مُستَلزَم بودَن، مُستَلزَم
دیکشنری کره ای به فارسی
수리하다
수리하다
اِصلاح کَردَن، تَعمیر، تَرمیم کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
소집하다
소집하다
گِردِ هَم آمَدَن، تَشکیل جَلَسِه دَهَد
دیکشنری کره ای به فارسی