معنی 송금하다
송금하다
ارسال کردن، پول بفرست
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 송금하다
구금하다
구금하다
بازداشت کَردَن، بازداشت
دیکشنری کره ای به فارسی
감금하다
감금하다
حَبس کَردَن، مَحدود کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
예금하다
예금하다
سِپُردَن، سِپُردِه گُذاری
دیکشنری کره ای به فارسی