معنی 소송하다
소송하다
دعوی کردن، دادخوٰاهی
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 소송하다
소개하다
소개하다
مُعَرّفی کَردَن، مُعَرِّفی کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
소화하다
소화하다
هَضم کَردَن، هَضم
دیکشنری کره ای به فارسی
소집하다
소집하다
گِردِ هَم آمَدَن، تَشکیل جَلَسِه دَهَد
دیکشنری کره ای به فارسی
소유하다
소유하다
مالِک بودَن، خُود، دارا بودَن
دیکشنری کره ای به فارسی
소비하다
소비하다
مَصرَف کَردَن، مَصرَف کُنَند
دیکشنری کره ای به فارسی
방송하다
방송하다
پَخش کَردَن، پَخش می شَوَد، پَخش تِلِویزیونی کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
발송하다
발송하다
اِرسال کَردَن، فِرِستادَن
دیکشنری کره ای به فارسی
암송하다
암송하다
اَز بَر خوٰاندَن، تِلاوَت کُن
دیکشنری کره ای به فارسی
전송하다
전송하다
مُنتَقِل کَردَن، اِنتِقال دَهَد
دیکشنری کره ای به فارسی