معنی 성숙하다
성숙하다
بالغ شدن، بالغ
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 성숙하다
성장하다
성장하다
رُشد کَردَن، بُزُرگ شُدَن
دیکشنری کره ای به فارسی
성숙하게
성숙하게
بِه طُورِ بالِغ، بالِغ
دیکشنری کره ای به فارسی
성별하다
성별하다
مُقَدَّس کَردَن، تَقدیس کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
성공하다
성공하다
مُوَفّق شُدَن
دیکشنری کره ای به فارسی