معنی 선언하다
선언하다
اعلام کردن، اعلام کنند، اعلان کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 선언하다
선호하다
선호하다
تَرجِیح دادَن، تَرجِیح می دَهَند
دیکشنری کره ای به فارسی
선포하다
선포하다
اِعلام کَردَن، اِعلام کُنَند
دیکشنری کره ای به فارسی
선택하다
선택하다
اِنتِخاب کَردَن، اِنتِخاب کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
선물하다
선물하다
هَدیه دادَن، حاضِر
دیکشنری کره ای به فارسی
선동하다
선동하다
تَحرِیک کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
선고하다
선고하다
مَحکوم کَردَن، جُملِه
دیکشنری کره ای به فارسی
증언하다
증언하다
گُواهی دادَن، شَهادَت دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی
조언하다
조언하다
مَشوِرَت دادَن، نَصیحَت کَردَن، نُوک زَدَن
دیکشنری کره ای به فارسی
예언하다
예언하다
پیش بینی کَردَن، پیشگویی کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی