معنی 석고를 바르다
석고를 바르다
گچ کاری کردن، گچ بمالید
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 석고를 바르다
버터를 바르다
버터를 바르다
کَرِه زَدَن، کَرِه
دیکشنری کره ای به فارسی
왁스를 바르다
왁스를 바르다
موم مالیدَن، واکس بِزَنید
دیکشنری کره ای به فارسی