معنی 빛나게
빛나게
درخشان، درخشیدن، به طور درخشان
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 빛나게
화나게
화나게
بِه طُورِ عَصَبانی، عَصَبانی
دیکشنری کره ای به فارسی
별나게
별나게
بِه طُورِ عَجیب و غَریب، عَجیب و غَریب
دیکشنری کره ای به فارسی
빛나다
빛나다
دِرَخشیدَن، رُوشَن کَردَن، دِرَخشِش داشتَن
دیکشنری کره ای به فارسی
빛나는
빛나는
خُوشحال، دِرَخشان
دیکشنری کره ای به فارسی