معنی 불평하다
불평하다
گله کردن، شکایت کردن، غرغر کردن، زاری کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 불평하다
불안하다
불안하다
بیقَرار بودَن، مَن مُضطَرِب هَستَم
دیکشنری کره ای به فارسی
불평하며
불평하며
بِه طُورِ شِکایَت آمیز، شِکایَت کَردَن، با نالِه و شِکایَت
دیکشنری کره ای به فارسی
불평하는
불평하는
شاکی، شِکایَت کَردَن، نالِه دار، نالان
دیکشنری کره ای به فارسی