معنی 불결함
불결함
کثافت، کثیفی
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 불결함
간결함
간결함
اِختِصار، مُختَصَر بودَن، موجِز بودَن، خُلاصِه گویی
دیکشنری کره ای به فارسی
불쾌함
불쾌함
نامَطلوبی، ناخُوشایَند، نِفرَت اَنگیزی، آزارَندِگی
دیکشنری کره ای به فارسی
불안함
불안함
ناراحَتی، مُضطَرِب
دیکشنری کره ای به فارسی
불순함
불순함
ناخالِصی
دیکشنری کره ای به فارسی
불리함
불리함
ضَرَر
دیکشنری کره ای به فارسی
결함
결함
نُقصان پَذیری، نَقص، عِیب داری
دیکشنری کره ای به فارسی
불결
불결
نَجَاسَت، ناخالِصی
دیکشنری کره ای به فارسی