معنی 분산된
분산된
غیر متمرکز، توزیع شده است
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 분산된
확산된
확산된
پَراکَندِه، گُستَرِش
دیکشنری کره ای به فارسی
계산된
계산된
مُحاسِبِه شُدِه، مُحاسِبِه شُدِه اَست
دیکشنری کره ای به فارسی
분산화
분산화
تَمَرکُززُدایی، عَدَمِ تَمَرکُز
دیکشنری کره ای به فارسی
분리된
분리된
جُدا شُدِه، جُدا شُدِه اَست
دیکشنری کره ای به فارسی
분류된
분류된
دَستِه بَندی شُدِه، طَبَقِه بَندی شُدِه اَست
دیکشنری کره ای به فارسی