معنی 분리된
분리된
جدا شده، جدا شده است
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 분리된
수리된
수리된
بازسازی شُدِه، تَعمیر شُدِه اَست، مَرِمَّت شُدِه
دیکشنری کره ای به فارسی
정리된
정리된
آراستِه، سازماندِهی شُدِه اَست، تَرتِیب دار
دیکشنری کره ای به فارسی
조리된
조리된
پُختِه، پُختِه شُدِه
دیکشنری کره ای به فارسی
분산된
분산된
غِیرِ مُتِمَرکِز، تَوزِیع شُدِه اَست
دیکشنری کره ای به فارسی
분리성
분리성
جُدا بودَن، تَفکِیک پَذیری
دیکشنری کره ای به فارسی
분리기
분리기
جُداکُنَندِه
دیکشنری کره ای به فارسی
분류된
분류된
دَستِه بَندی شُدِه، طَبَقِه بَندی شُدِه اَست
دیکشنری کره ای به فارسی
분리
분리
تَفکِیک، جُدایی، بی اِرتِباطی
دیکشنری کره ای به فارسی