معنی 부과하다
부과하다
تحمیل کردن، تحمیل کند
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 부과하다
경과하다
경과하다
گُذَشتَن، عُبور کُنَد
دیکشنری کره ای به فارسی
부산하다
부산하다
شُلوغی کَردَن، شُلوغی
دیکشنری کره ای به فارسی
사과하다
사과하다
پوزِش خوٰاستَن، عُذرخوٰاهی کُن
دیکشنری کره ای به فارسی
부화하다
부화하다
تُخم گُذاری کَردَن، دَریچِه
دیکشنری کره ای به فارسی
부족하다
부족하다
کَمبود داشتَن، کَمبود
دیکشنری کره ای به فارسی
부정하다
부정하다
اِنکار کَردَن، ناپاک، مَنفی کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
부인하다
부인하다
اِنکار کَردَن، اِنکار کُنَد
دیکشنری کره ای به فارسی
부여하다
부여하다
اِهدا کَردَن، کُمَکِ مالی
دیکشنری کره ای به فارسی
초과하다
초과하다
فَراتَر رَفتَن، تَجاوُز کُنَد، فائِق شُدَن
دیکشنری کره ای به فارسی