معنی 보상하다
보상하다
جبران کردن، جبران کند، پاداش دادن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 보상하다
상상하다
상상하다
تَصَوُّر کَردَن، تَصَوُّر کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
협상하다
협상하다
مُذاکِرِه کَردَن، مُذاکِرِه کُنَند
دیکشنری کره ای به فارسی
보류하다
보류하다
نِگَه داشتَن
دیکشنری کره ای به فارسی
보답하다
보답하다
تَلافی کَردَن، بازپَرداخت
دیکشنری کره ای به فارسی
보고하다
보고하다
گُزارِش دادَن، گُزارِش دَهید
دیکشنری کره ای به فارسی
보충하다
보충하다
پُرکَردَن، مُکَمِّل کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
보증하다
보증하다
ضِمانَت دادَن، تَضمین می کُنَد
دیکشنری کره ای به فارسی
보존하다
보존하다
حِفظ کَردَن، حِفظ کُنَد
دیکشنری کره ای به فارسی
보정하다
보정하다
کالیبرِه کَردَن، دُرُست اَست
دیکشنری کره ای به فارسی