معنی 변장하다
변장하다
پنهان کردن، مبدّل کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 변장하다
성장하다
성장하다
رُشد کَردَن، بُزُرگ شُدَن
دیکشنری کره ای به فارسی
주장하다
주장하다
اِدِّعا کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
확장하다
확장하다
گُستَرِش دادَن، گُستَرِش دَهید
دیکشنری کره ای به فارسی
화장하다
화장하다
سوزاندَن جَسَد، آرایِش کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
과장하다
과장하다
اِغراق کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
변환하다
변환하다
تَبدیل کَردَن، تَبدیل کُنید، تَغییر دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی
변호하다
변호하다
دِفاع کَردَن، دِفاع کُنَد
دیکشنری کره ای به فارسی
변형하다
변형하다
تَحرِیف کَردَن، تَبدیل کُنید، تَبدیل کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
변장하여
변장하여
بِه شِکلِ پِنهانی، دَر لِباس مُبَدِّل
دیکشنری کره ای به فارسی