معنی 번창하다
번창하다
رونق یافتن، رونق یابد، رشد کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 번창하다
번창하는
번창하는
رُونَق، مُرَفَّه
دیکشنری کره ای به فارسی
번창하게
번창하게
بِه طُورِ شُکوفا، با رُونَق
دیکشنری کره ای به فارسی
번영하다
번영하다
رُونَق پِیدا کَردَن، رُونَق یابَد
دیکشنری کره ای به فارسی
번역하다
번역하다
تَرجُمِه کَردَن، تَرجَمَه کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
번식하다
번식하다
تَولِید مِثل کَردَن، تَکثِیر کُنَند
دیکشنری کره ای به فارسی
팽창하다
팽창하다
گُستَرِش دادَن، گُستَرِش دَهید
دیکشنری کره ای به فارسی