معنی 배달하다
배달하다
تحویل دادن، تحویل دهید
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 배달하다
숙달하다
숙달하다
اُستاد شُدَن، اُستاد
دیکشنری کره ای به فارسی
배회하다
배회하다
پیچیدَن، سَرگَردان، پَرسِه زَدَن
دیکشنری کره ای به فارسی
배포하다
배포하다
تَوزِیع کَردَن، تَوزِیع کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
배치하다
배치하다
دَستِه بَندی کَردَن، مَحَل، اِستِقرار دادَن، قَرار دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی
배출하다
배출하다
تَخلِیَه کَردَن، تَخلِیَه
دیکشنری کره ای به فارسی
배제하다
배제하다
جِلوگیری کَردَن، حَذف کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
배신하다
배신하다
خِیانَت کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
배수하다
배수하다
آب کِشیدَن، تَخلِیَه
دیکشنری کره ای به فارسی
배설하다
배설하다
دَفع کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی