جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با 방사하다

방해하다

방해하다
مُزاحِمَت کَردَن، قَطع کَردَن، مُختَل کَردَن، حَواس پَرت کَردَن، مُضطَرِب کَردَن، مُخالِفَت کَردَن، مَحدود کَردَن، مانِع شُدَن، مُمانِعَت کَردَن، مُداخِلِه کَردَن، خَرابکاری کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی