معنی 반복적으로
반복적으로
مکرّراً، به طور مکرّر
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 반복적으로
중복적으로
중복적으로
زائِدانِه، بِه صورَتِ اِضافی
دیکشنری کره ای به فارسی
반항적으로
반항적으로
سَرکِشانِه، سَرکِشی
دیکشنری کره ای به فارسی
반응적으로
반응적으로
وَاکُنِشی، بِه صورَتِ وَاکُنِشی، با مَسئولِیَت
دیکشنری کره ای به فارسی
반사적으로
반사적으로
بازتابی، بِه صورَتِ اِنعِکاسی، بِه طُورِ بازتابی
دیکشنری کره ای به فارسی
반란적으로
반란적으로
بِه طُورِ طُغیان آمیز، سَرکِشی
دیکشنری کره ای به فارسی
전복적으로
전복적으로
بِه طُورِ بَراَندازانِه، بَراَندازانِه
دیکشنری کره ای به فارسی