معنی 반문하다
반문하다
بازجویی کردن، سؤال
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 반문하다
설문하다
설문하다
نَظَرسَنجی کَردَن، نَظَرسَنجی
دیکشنری کره ای به فارسی
질문하다
질문하다
پُرس و جو کَردَن، سُؤال بِپِرس، پُرسِش کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
고문하다
고문하다
شِکَنجِه دادَن، شِکَنجِه
دیکشنری کره ای به فارسی
방문하다
방문하다
بازدید کَردَن، بازدید کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
반전하다
반전하다
بَرعَکس کَردَن، مَعکوس
دیکشنری کره ای به فارسی
반응하다
반응하다
وَاکُنِش نِشان دادَن، وَاکُنِش نِشان دَهَند
دیکشنری کره ای به فارسی
반영하다
반영하다
بازتابیدَن، مُنعَکِس کُنَند
دیکشنری کره ای به فارسی
반복하다
반복하다
حَلقِه زَدَن، تِکرَار کُنید، تِکرار کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
반박하다
반박하다
مُخالِفَت کَردَن، رَد کَردَن، جَواب تُند دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی