معنی 반대하다
반대하다
مخالفت کردن، مخالفت کنند، اعتراض کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 반대하다
접대하다
접대하다
میزبانی کَردَن، سَرگَرم کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
학대하다
학대하다
زور زَدَن، سُوءِ اِستِفادِه
دیکشنری کره ای به فارسی
확대하다
확대하다
تَشدِید کَردَن، بُزُرگ کَردَن، بُزُرگنَمایی کَردَن، زوم کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
교대하다
교대하다
جایگُزین کَردَن، جابِجایی
دیکشنری کره ای به فارسی
기대하다
기대하다
اِنتِظار داشتَن، اِنتِظار می رَوَد
دیکشنری کره ای به فارسی
반전하다
반전하다
بَرعَکس کَردَن، مَعکوس
دیکشنری کره ای به فارسی
반응하다
반응하다
وَاکُنِش نِشان دادَن، وَاکُنِش نِشان دَهَند
دیکشنری کره ای به فارسی
반영하다
반영하다
بازتابیدَن، مُنعَکِس کُنَند
دیکشنری کره ای به فارسی
반복하다
반복하다
حَلقِه زَدَن، تِکرَار کُنید، تِکرار کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی