معنی 밀수하다
밀수하다
قاچاق کردن، قاچاق
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 밀수하다
접수하다
접수하다
تَصاحُب کَردَن، قَبول کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
흡수하다
흡수하다
جَذب کَردَن، جَذب کُنَند
دیکشنری کره ای به فارسی
회수하다
회수하다
جُبران کَردَن، بازیابی، بازیابی کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
밀렵하다
밀렵하다
شِکار غِیرِ قانونی کَردَن، شِکار غِیرِقانونی
دیکشنری کره ای به فارسی
밀고하다
밀고하다
خِیانَت کَردَن، دُزدیدَن
دیکشنری کره ای به فارسی
배수하다
배수하다
آب کِشیدَن، تَخلِیَه
دیکشنری کره ای به فارسی
압수하다
압수하다
تَصَادُر کَردَن، مُصادِرِه کُنَد، ضَبط کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
실수하다
실수하다
اِشتِباه کَردَن، اِشتِباه کُن
دیکشنری کره ای به فارسی
잠수하다
잠수하다
غوطه وَر شُدَن، شیرجِه رَفتَن
دیکشنری کره ای به فارسی