معنی 무시하다
무시하다
بی توجّهی کردن، نادیده گرفتن، غفلت کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 무시하다
지시하다
지시하다
راهنَمایی کَردَن، دَستور دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی
암시하다
암시하다
اِشارِه کَردَن، اِشارِه، کِنایِه زَدَن
دیکشنری کره ای به فارسی
전시하다
전시하다
نَمایِش دادَن، نَمایِشگاه
دیکشنری کره ای به فارسی
경시하다
경시하다
مَذِمَّت کَردَن، اَز بالا نِگاه کُن
دیکشنری کره ای به فارسی
명시하다
명시하다
مُشَخَّص کَردَن، مُشَخَّص کُنید، تَعیین کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
무시하는
무시하는
بی اِعتِنا، نادیدِه گِرِفتَن
دیکشنری کره ای به فارسی
무시하고
무시하고
بی مُلاحَظِه، نادیدِه گِرِفتَن، بِه طُورِ بی تَوَجُّه
دیکشنری کره ای به فارسی
무례하다
무례하다
بی اِحتِرامی کَردَن، بی اَدَب
دیکشنری کره ای به فارسی
무장하다
무장하다
تَجهیز کَردَن، مُسَلَّح
دیکشنری کره ای به فارسی