معنی 무능하게 만들다
무능하게 만들다
ناکارا کردن، غیر فعّال کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 무능하게 만들다
가난하게 만들다
가난하게 만들다
فَقیر کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
불리하게 만들다
불리하게 만들다
آسیب رِساندَن، دَر مَضیقِه قَرار دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی
축축하게 만들다
축축하게 만들다
مَرطوب کَردَن، خیس کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
단단하게 만들다
단단하게 만들다
سَخت کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی