معنی 명시하다
명시하다
مشخّص کردن، مشخّص کنید، تعیین کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 명시하다
지시하다
지시하다
راهنَمایی کَردَن، دَستور دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی
암시하다
암시하다
اِشارِه کَردَن، اِشارِه، کِنایِه زَدَن
دیکشنری کره ای به فارسی
전시하다
전시하다
نَمایِش دادَن، نَمایِشگاه
دیکشنری کره ای به فارسی
경시하다
경시하다
مَذِمَّت کَردَن، اَز بالا نِگاه کُن
دیکشنری کره ای به فارسی
명명하다
명명하다
نامگُذاری کَردَن، نام
دیکشنری کره ای به فارسی
명령하다
명령하다
دَستور دادَن، فَرمان، فَرمان دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی
무시하다
무시하다
بی تَوَجُّهی کَردَن، نادیدِه گِرِفتَن، غِفلَت کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
응시하다
응시하다
نِگاه کَردَن، خیرِه شُدَن، خیرِه نِگَاه کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
예시하다
예시하다
مِثال زَدَن، نِشان دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی