معنی 매끄럽게 하다
매끄럽게 하다
صاف کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 매끄럽게 하다
시끄럽게 하다
시끄럽게 하다
صِدایِ بُلَند ایجاد کَردَن، سَر و صِدا کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
부끄럽게 하다
부끄럽게 하다
شَرمَندِه کَردَن، شَرمَندِگی
دیکشنری کره ای به فارسی
부드럽게 하다
부드럽게 하다
مُلایِم کَردَن، سُرودَن، نَرم کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی