معنی 뒤따르다
뒤따르다
دنباله دار بودن، گرفتار
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 뒤따르다
따르다
따르다
مُطابِقَت داشتَن، دُنبال کَردَن، هَمخوٰانی داشتَن، اِطاعَت کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی