معنی 동행하다
동행하다
همراهی کردن، همراهی کنند
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 동행하다
수행하다
수행하다
رَهبَری کَردَن، اَنجام دَهَد، اَنجام دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی
행동하다
행동하다
عَمَل کَردَن، عَمَل کُنید، رَفتار کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
발행하다
발행하다
مُنتَشِر کَردَن، مَوضوع
دیکشنری کره ای به فارسی
실행하다
실행하다
اِجرا کَردَن، اِجرا کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
여행하다
여행하다
سَفَر کَردَن، سَفَر
دیکشنری کره ای به فارسی
시행하다
시행하다
اِجرایِ قانون کَردَن، اِجرا کُنَند
دیکشنری کره ای به فارسی
이행하다
이행하다
بَرآوَردِه کَردَن، بَرآوَردِه کُند
دیکشنری کره ای به فارسی
동화하다
동화하다
جَذب کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
동정하다
동정하다
دِل سوزی کَردَن، حِیف، هَمدَردی کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی