معنی 돌아가다
돌아가다
بازگشتن، بازگشت، برگشتن، دور زدن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 돌아가다
되돌아가다
되돌아가다
بازگَشتَن، بَرگَرد
دیکشنری کره ای به فارسی
나아가다
나아가다
پیشرَفت کَردَن، حَرَکَت رو بِه جِلو
دیکشنری کره ای به فارسی