معنی 도시의
도시의
با فرهنگ، شهری
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 도시의
근시의
근시의
کوتاه بین، نَزدیک بینی
دیکشنری کره ای به فارسی
임시의
임시의
مُوَقَّتی، مُوَقَّت، مُحتاط
دیکشنری کره ای به فارسی
원시의
원시의
اَوَّلی، بَدَوی
دیکشنری کره ای به فارسی
도시화
도시화
شَهری سازی، شَهرنِشینی
دیکشنری کره ای به فارسی
도매의
도매의
عُمده، عُمده فُروشی
دیکشنری کره ای به فارسی
도둑의
도둑의
دُزدَکی، دُزد
دیکشنری کره ای به فارسی
시의
시의
شَهری، شاعِرانِه
دیکشنری کره ای به فارسی