معنی 도박하다
도박하다
قمار کردن، قمار
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 도박하다
정박하다
정박하다
پارک کَردَن، لَنگَر
دیکشنری کره ای به فارسی
반박하다
반박하다
مُخالِفَت کَردَن، رَد کَردَن، جَواب تُند دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی
압박하다
압박하다
فِشُردَن، فِشار، فِشار آوَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
도달하다
도달하다
رِسیدَن
دیکشنری کره ای به فارسی
도착하다
도착하다
رِسیدَن
دیکشنری کره ای به فارسی
도전하다
도전하다
چالِش کَردَن، چالِش، جُرأت داشتَن، نادیدِه گِرِفتَن
دیکشنری کره ای به فارسی