معنی 도달하다
도달하다
رسیدن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 도달하다
숙달하다
숙달하다
اُستاد شُدَن، اُستاد
دیکشنری کره ای به فارسی
배달하다
배달하다
تَحویل دادَن، تَحویل دَهید
دیکشنری کره ای به فارسی
전달하다
전달하다
رِساندَن، تَحویل دَهید، مُنتَقِل کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
도박하다
도박하다
قُمار کَردَن، قُمار
دیکشنری کره ای به فارسی
도착하다
도착하다
رِسیدَن
دیکشنری کره ای به فارسی
도전하다
도전하다
چالِش کَردَن، چالِش، جُرأت داشتَن، نادیدِه گِرِفتَن
دیکشنری کره ای به فارسی