معنی 닻을 내리다
닻을 내리다
لنگر انداختن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 닻을 내리다
종을 울리다
종을 울리다
زَنگ زَدَن، زَنگ بِزَن
دیکشنری کره ای به فارسی
땀을 흘리다
땀을 흘리다
عَرَق ریختَن، عَرَق
دیکشنری کره ای به فارسی
원을 그리다
원을 그리다
دُور زَدَن، یِک دایِرِه بِکُش
دیکشنری کره ای به فارسی
맛을 내다
맛을 내다
طَعم دادَن، طَعم و مَزِّه
دیکشنری کره ای به فارسی