معنی 단정하지 않게
단정하지 않게
به طور زشت، شلخته، به طور شلخته، نامرتّب
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 단정하지 않게
단정하지 않은
단정하지 않은
بَدَوی، نامُرَتَّب
دیکشنری کره ای به فارسی
중요하지 않게
중요하지 않게
بِه طُورِ بی اَهَمیَّت، بی اَهَمیَّت
دیکشنری کره ای به فارسی
현명하지 않게
현명하지 않게
ناآگاهانِه، نابِخرَدانِه
دیکشنری کره ای به فارسی
회개하지 않게
회개하지 않게
بِه طُورِ بی تَوبِه، تُوبِه نَکَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
안전하지 않게
안전하지 않게
غِیرِایمِن، نااَمن
دیکشنری کره ای به فارسی
신중하지 않게
신중하지 않게
بِه طُورِ نادانِستِه، نَه با دِقَّت
دیکشنری کره ای به فارسی
익숙하지 않게
익숙하지 않게
بِه طُورِ غِیرعادّی، ناآشِنا
دیکشنری کره ای به فارسی
건강하지 않게
건강하지 않게
ناسالِم
دیکشنری کره ای به فارسی
감사하지 않게
감사하지 않게
ناشُکری، با ناسِپاسی
دیکشنری کره ای به فارسی