معنی 다리를 놓다
다리를 놓다
پل زدن، پل بساز
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 다리를 놓다
거리를 두다
거리를 두다
فاصِلِه گِرِفتَن، فاصِلِه را حِفظ کُن
دیکشنری کره ای به فارسی
무리를 짓다
무리를 짓다
راندَن، گَلِّه
دیکشنری کره ای به فارسی
다리를 벌리다
다리를 벌리다
سَوار شُدَن دُو طَرَفه، پاها را باز کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی