معنی 냄새 맡다
냄새 맡다
بوییدن، بو
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 냄새 맡다
냄새를 맡다
냄새를 맡다
بو کَردَن، بو، بوییدَن
دیکشنری کره ای به فارسی