معنی 내기를 하다
내기를 하다
ذین گذاشتن، شرط بندی کن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 내기를 하다
향기를 더하다
향기를 더하다
عِطر دادَن، رایِحِه اِضافِه کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
전기를 통하다
전기를 통하다
بَرق زَدَن، اِلِکتریسیته را هِدایَت کُند
دیکشنری کره ای به فارسی
강의를 하다
강의를 하다
دَرس دادَن، سُخَنرانی کُنَد
دیکشنری کره ای به فارسی
면도를 하다
면도를 하다
اِصلاح کَردَن، تَراشیدَن
دیکشنری کره ای به فارسی
용기를 주다
용기를 주다
شُجاع کَردَن، جُرأت بِدِه
دیکشنری کره ای به فارسی
내기하다
내기하다
شَرط بَندی کَردَن، شَرط بَندی
دیکشنری کره ای به فارسی