معنی 나가다
나가다
خارج شدن، برو بیرون
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 나가다
삼가다
삼가다
پَرهیز کَردَن، تَحَمُّل کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
지나가다
지나가다
عَمَل کَردَن، عُبور کُن، عُبور کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
빗나가다
빗나가다
مُنحَرِف شُدَن، مُنحَرِف کَردَن، اِنحِراف پِیدا کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
나아가다
나아가다
پیشرَفت کَردَن، حَرَکَت رو بِه جِلو
دیکشنری کره ای به فارسی
나르다
나르다
حَمل کَردَن، حَمل و نَقل
دیکشنری کره ای به فارسی
나누다
나누다
شاخِه کَردَن، تَقسیم کُنید، تَقسیم کَردَن، جُدا کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
가다
가다
رَفتَن، بِرو
دیکشنری کره ای به فارسی