معنی 기어가는
기어가는
خزنده، خزیدن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 기어가는
기어가다
기어가다
زَحمَت کِشیدَن، خَزیدَن، حالَت خَزیدَن پِیدا کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
썩어가는
썩어가는
دَر حالِ فِساد، پوسیدِه شُدَن
دیکشنری کره ای به فارسی