معنی 급증하다
급증하다
رشد پیدا کردن، به سرعت افزایش یابد، جوش و خروش پیدا کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 급증하다
확증하다
확증하다
تَأیید کَردَن، تَأیید کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
급증하는
급증하는
شِلّیک شُدِه، اُوج گِرِفتَن
دیکشنری کره ای به فارسی
급습하다
급습하다
هُجوم آوَردَن، حَملِه
دیکشنری کره ای به فارسی
보증하다
보증하다
ضِمانَت دادَن، تَضمین می کُنَد
دیکشنری کره ای به فارسی
입증하다
입증하다
اِثبات کَردَن، ثابِت کُنَد
دیکشنری کره ای به فارسی
인증하다
인증하다
مُعتَبَر شِناختَن، گَواهی کُنَد، تَأیید کَردَن، گُواهی دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی
검증하다
검증하다
تَأیید کَردَن، تَأیید کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی