معنی 근접한
근접한
نزدیک، تقریبی
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 근접한
근접성
근접성
مُجاوِرَت، نَزدیکی
دیکشنری کره ای به فارسی
근면한
근면한
سَخت کوش، کوشا، پُرکار
دیکشنری کره ای به فارسی
인접한
인접한
مُجاوِر
دیکشنری کره ای به فارسی
근접
근접
نَزدِیکی، مُجاوِرَت
دیکشنری کره ای به فارسی